بهرادبهراد، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

بهراد عزیزم

4 ماه و 20 روز زندگی با تو...

بهراد نازنینم امروز چهارماه و بیست روزه که زندگی با تو عزیز دل رو گذروندیم.... خاطرات این مدت رو مروری بکنیم : پسر نازم الان که در حال تایپ این خاطرات هستم بغل من نشستی و یه کلیپ کودکانه با موسیقی باخ از سی دی های بیبی انیشتین رو گوشه مانیتور نگاه میکنی ... به نظرم علاقه زیادی به موزیک داری سی دی های بیبی انیشتین رو خیلی دوست داری، وقتی هم دایی سیاوش تمبک میزنه مات و مبهوت نگاهش میکنی، موزیک اسباب بازیها و روروئکتم حسابی سرگرمت میکنه .. . از سه ماهگی شروع کردی به خوردن دستات... الان که دیگه مدام انگشتای شیرینتو می مکی... چند وقته که دستای کوچولوتو باز می کنی و اشیا رو تو دستت نگه میداری.. بهرادم انقدر شیطون و بازیگوشی که وقتی بیداری با...
3 بهمن 1392

تولد دو ماهگیت مبارک دردانه ما

پا به پای کودکی هایم بیا کفش هایت را به پا کن تا به تا قاه قاه خنده ات را ساز کن باز هم با خنده ات اعجاز کن ... پا بکوب و لج کن و راضی نشو با کسی جز عشق همبازی نشو بچه های کوچه را هم کن خبر عاقلی را یک شب از یادت ببر خاله بازی کن به رسم کودکی با همان چادر نماز پولکی طعم چای و قوری گلدارمان لحظه های ناب بی تکرارمان مادری از جنس باران داشتیم در کنارش خواب آسان داشتیم یا پدر اسطوره دنیای ما قهرمان باور زیبای ما قصه های هر شب مادربزرگ ماجرای بزبز قندی و گرگ غصه هرگز فرصت جولان نداشت خنده های کودکی پایان نداشت هر کسی رنگ خودش بی شیله بود ثروت هر بچه قدری تیله بود ای شریک نان و گردو و پنیر ! همکلاسی ! باز دستم را بگیر مثل تو دیگر کس...
14 آبان 1392

مهمونی

این اولین بار که بهراد جونم رفته مهمونی. (البته به جز خونه بابابزرگا...) ابنجا خونه خاله رعناس  اینام ماهیهای عمو میثمه (21 مهر92) مرسی خاله رعنا خیلی خوش گذشت.... ...
1 آبان 1392

روزها و ساعتها در گذرند

    ÷  بهراد عزیزم پسر نازم  امروز 3 مهر 24 روز از تولد قشنگت می گذره پسرم  خیلی واسه من بزرگ شدی چقدر زود گذشت . عزیزم دوست دارم لحظه لحظه بزرگ شدنتو با تمام وجودم احساس کنم. چرا انقدر روزا و ساعتا زود می گذرن.عزیز دلم چند روزه که وقتی بغلت می کنم با دستای کوچولو و انگشتای ظریفت صورت منو چنگ میگیری نمیدونی چقدر شیرینی واسم تازگیا خیلی از خودت صدا در میاری.... فدای همه شیرینیات بشم خیلی خیلی دوست دارم همه زندگیم ...
3 مهر 1392

تولدت مبارک مرد نیک فردا

بهراد عزیزم امروز 11/06/92 در ساعت ١١:١٠صبح توی بیمارستان دهخدا قزوین ٢٧ روز زودتر از موعد مقرر پا به این دنیا گذاشت و فرشته کوچولوی ما زمینی شد. بهراد جان زمینی شدنت مبارک. حال مامان الی هم خوبه و بابا پیمان هم خیلی خوشحاله.   ...
18 شهريور 1392